از چی بگم برات...؟؟؟

تا خدا بنده نواز است

 

به خلقتش چه نیاز؟؟؟

 

میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم

 

خیلی خسته ام خدا

امشب خسته تر از هرشبم

 

 

 

کاش میشد گوشه ای نوشت:

 

 

خدایا

 

 

خیلی خسته ام...

 

 

فردا صبح بیدارم نکن.

 

 

 



           
پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:, :: 14:22
پدرام

 

بعضیها دلشونشکست...


بعضیها دل شکوندن...


خیلیها عاشق شدن...و



خیلیها تنها...



خیلیها از بینمون رفتنو



خیلیها بینمون اومدن...



گریه کردیموخندیدیم



سال 91 برخلاف آرزوهامون گذشت..


خدارا سپاس که هنوز هستیم و نفس عشقمیکشیم


خدایابه برکت ناماعظمت سال نود و دو را آغاز میکنیم



بسم الله الرحمنالرحیم



سالنوپیشاپیش مبارک


           
پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:, :: 14:17
پدرام

 

خدایا...!
 
هربار که تو را یاد میکنم
 
گم میشود تکه ای از من...
 
در من.
 
همین روز هاست  که تمام شوم.
 


           
پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:, :: 14:15
پدرام

گاه می اندیشم...

چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم

همین مرا بس که کوچه ای باشد و باران..

  خدایی  که زلال تر از باران است.

 



           
پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:, :: 14:11
پدرام

 

نگران چی هستی..؟
 
گاهی  خدا   درها و پنجره ها را قفل میکنه..
 
زیباست اگر فکر کنی بیرون طوفانه
 
و
 
خدا
 
میخواد از تو محافظت کنه.
 
پس بخند

.

 



           
پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:, :: 14:6
پدرام

MADE IN CHINA
MADE IN CHINA
MADE IN CHINA
MADE IN CHINA
MADE IN CHINA
MADE IN CHINA



           
جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:58
پدرام
زیر باران

چتر هارا بايد بست،
زير باران بايد رفت.
فکر را،خاطره را،زير باران بايد برد.
باهمه مردم شهر،زير باران بايد رفت.
دوست را،زيرباران بايد ديد.
عشق را،زير باران بايد جست.


           
جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:32
پدرام
از مهمترین مزیتهای زندگی در کانون گرم خانواده نسبت به زندگی مجردی، تقسیم پشه ها بین اعضای خانوادست..



فقط توي بيمارستانهاي ايرانه كه مریض رو بيدار ميكنن تا قرص خوابش رو بخوره



وقتی خانومی به شما گفت: “چــــــــــــــــی؟”، به این معنا نیست که گفته شما را نشنیده. او در واقع به شما فرصت داده که گفته خود را تغییر دهید!
(ستاد کمک به ادامه زندگی)



از اونجایی که میگن : آدما رو باید تو سفر شناخت ، پس چرا ماه عسل رو یه وقتی گذاشتن که کار ازکار گذشته ؟
خو قبلش بذارین ملت نادم از سفر برنگردن



توی این فیلم های ایرانی زنه حامله نمیشه و عیب از شوهرشه ؛
بعد میره امامزاده حامله میشه...!!!
من به شخصه به این سرایدار امامزاده مشکوکم...... :|



2 تا نی‌نی پیش هم خوابیده بودن، پسره از دختره پرسید تو دختری یا پسر?
دختره گفت نمیدونم...
پسره گفت: پس بزار ببینم...
رفت زیر پتو و اومد بیرون، گفت تو دختری.
دختره گفت از کجا فهمیدی?
پسره گفت آخه جورابات صورتیه
تو روح هر کی فکرش منحرف شد!!!



دوستم گلوش چرک کرده بود پرسید چیکار کنم ؟
خواستم بگم آب نمک قر قره کن حواسم نبود گفتم آب قند قرقره کن
بنده خدا یه هفتس کلا نمیتونه صحبت کنه
دکتر گفته مجرای تنفسیت شکرک بسته :|



قهر، قهر فردا میریم تو منقل!!
آشتی، آشتی فردا میریم تو کشتی!!!:| :| :|
ینی عجب چیزایی میگفتیما تو طفولیت:)))
رابطه قهر کردن و منقل لامصب منو ول نمیکنه:)))



بعضیام فک میکنن راهنمای ماشینشون عصای موساس!
راهنما رو که زدن دیگه میپیچن
وظیفه بقیه َم اینه که شکافته بشن!:|:)



من موندم این صدای پشه ها واقعا صدای بال زدنشونه …
یا لوس بازیشونه …
دارن با دهنشون صدای هلیکوپتر در میارن !!!
به قیافش نمیخوره این صداها !!!




بــابــام اس فــرسـتاده: هــلـو، ســاعت 7 دم در حــاضر بــاش مــیـام دنـبالـت!!!
مــنــم فــکـر کـردم ازش سوتی گــرفـتم جــو گـرفـت جواب دادم: بــاشـه شــفـتـالـوی مـن ,مـانـتـو خـوشـگـلمـو میـپـوشـم مـیـام عـجـیـجـم!!!
بــعد بـابـام جـواب داد: اسـکـلِ بیــشــعـور, هـلـو یـعـنی سـلام ,آخـه تـو کـی میخوای آدم شی ؟؟؟20 سالت شد آدم نشدی,مــن چـه گـنـاهـی کـردم کـه تو پــسـرمـی؟؟؟




همین روزاس که روی مودما عکس مثانه یه آدم سالم رو بزارن کنار عکس مثانه یه معتاد به اینترنت مقایسه کنن و به ملت هشدار بدن !




ﺩﯾﺸﺐ ﺳﺎﻋﺖ ۲ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﻫﻨﺪﺯﻓﺮﯼ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ ﺑﻮﺩ ﺟﻠﻮ تلویزیون ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﯽ ﻭﯼ ﻫﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻮﺩ و ﯾﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﻭ ﻭﻟﻮﻡ ﮔﻮﺷﯿﻢ ﺑﻮﺩ ﯾﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﻭ ﻭﻟﻮﻡ تلویزیون. ﭼﺮﺍﻏﺎﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﺸمﺎﺭﻭ ﺑﺴﺘﻢ و به ﺟﺎی ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﮔﻮشی رو ﺯﯾﺎﺩ ﮐﻨﻢ ﺻﺪﺍﯼ تلویزیونﻭ ﺗﺎ ﺗﻪ ﺑﺮﺩﻡ ﺑﺎﻻ یهو برقا ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪ.
ﺩﯾﺪﻡ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑه ﺘﺮﺗﯿﺐ ﺑﺎ ﻭﯾﻨﭽﺴﺘﺮ ﻭ ﺷﻠﻨﮓ ﻭ ﮐﻔﮕﯿﺮ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﻡ وﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻥ.
ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺑﺎﻣﻢ که ﻫﯿﭽﯽ ﺑﻬﻢ ﻧﮕﻔﺖ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﻟﮕﺪ ﺯﺩ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ !!!



امروز بعد مدتها دیدم گوشیم زنگ خورد ؛ پریدم که زود جواب بدم دیدم سر زنگ دوم خاموش شد !
هرکاری میکنم روشن نمیشه ، فک کنم از هیجان زیاد خودشم دچار حمله قلبی شده سکته کرده بیچاره …



معلمی سر کلاس به بچه ها میگه انشا بنویسید با این موضوع : “اگر مدیر عامل بودید چه می کردید ؟”
بعد میبینه همه تند و تند و با هیجان شروع کردن به نوشتن به جز یک نفر که نشسته و داره از پنجره بیرونو تماشا می کنه !
معلم ازش میپرسه : چرا تو هیچی نمی نویسی ؟
بچه میگه : منتظرم تا منشی م بیاد !!!



دقتی رو که دخترا موقع روبوسی دارن تا اینکه آرایششون خراب نشه جراح مغز و اعصاب حین عمل نداره !!!
ماچ آبدار که از صدتا فحش براشون بدتره !



هیکل یارو شبیه نیمرخ چنگاله بعد هر موقع میپرسی کجا بودی میگه باشگاه !



علت برکناري دکتر متکي پس از يکسال افشا شد!
وي در مذاکره با امير امارات از روي متن نوشته شده فرياد زده بود:
خارکوسه جزيره مال ماست!
درصورتيکه متن صحيح اين بود:
خارک و سه جزيره مال ماست! . .


           
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 21:7
پدرام

چه زیباست با تو بودن


نسیم ملایم مهربانیت


روح بی تابم را نوازش می دهد


با تو پنهانی ترین عمق وجودم


نورباران می شود


باران رحمت بودنت


ترس از با خود بودن را می شوید


کویر هستی ام را آبیاری می کند


و نغمه عشق را بر لبانم جاری می سازد


چه زیباست با تو بودن 


چه زیباست زندگی را با تو پرواز کردن


چه زیباست شوق هستی را با تو سر دادن


و چون مرغ خوش آهنگی بر شاخه لرزان حیات آشیان ساختن 


چه زیباست هستی را از نگاه تو دیدن


و چون نیایش از لبان تو جاری شدن


در موسیقی آب با تو

نواختن 


در چشمه با تو جوشیدن 


ترس ها را شستن


در پی محو نقش ها 


و بی رنگی رنگ ها رفتن


و زندگی را چون شعری نو 

دوباره سرودن



           
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:52
پدرام

یه زمانهایی میرسه

              که واحد سنجش دلتنگی 

                            ،          “نگاه به موبایل 

                                                    بر ثانیه” میشه

 

        



           
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:51
پدرام

 گفته اند:

روز محشر با کسی که دوستش داری محشور خواهی شد!

 

 یعنی ما با هم! چقدر برای تموم شدن دنیا بی تابم



           
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:49
پدرام

 

ديشب دلم هواي تو کرد و تو نبودي

چشمانم براي تو باريد و تو نبودي

ان يادگاري زيبا برگ گل سرخ تصوير اسم زيباي تو بود تو نبودي

چشمانم تمناي نگاه تو ميکرد در اتش عشقِ تو بود و تو نبودي

آن قامت رعنا که سفر کرد دلم تنها در حسرت ديدار تو بود و تو نبودي.



           
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:46
پدرام
گاهی اوقات دلت بهانه هایی میگیره که خودت هم

 

 توش می مونی

گاهی اوقات دلت برای روزهایی تنگ میشه که

 میدونی تداعی اون روزها الان دیگه بی معنی

هست

گاهی اوقات دلت هوای کسی رو می کنه که

میدونی داشتنش دیگه خیلی دیره

گاهی اوقات وقتی به اوج زندگیت می رسی و

گذشته هات و فراموش میکنی ،اما یهو یه چیزی

میاد سراغت و گذشته هارو برات زنده میکنه!

گاهی اوقات وقتی تو اوج شادی هستی و زندگیت

 آرومه یکی میاد و خنده هات و تلخ میکنه و زندگیت

 میشه پر هیاهو!

گاهی اوقات دلت دست گل به آب میده و هر کاری

میکنی که آروم بشه، نمیشه!!

گاهی اوقات دلت از خودت هم میگیره ، نمیدونی

 چیکار کنی ؟

گاهی اوقات تو کار روزگارهم می مونی ،باز هم

صبر میکنی تا ببینی چه بازی جدیدی دوباره باهات

شروع کرده؟

گاهی اوقات دلت می خواد دادبزنی وخدا رو با

تموم وجودت صداکنی! اما یهو یه چیزی میاد جلوتو

 میگیره ؟؟ اما نمیدونی اون چیه ..

و پایان هر گاهی اوقات هات مینویسی شاید سهم

من از زندگی همین باشه

گاهی اوقات هم از هر چی بهانه ی دلت خسته

 میشی

دلت می خواد بذاری و برای همیشه بری


اما این گاهی اوقات هانمیذارن!

گاهی اوقات ، گاهی اوقات های دلت هم، تمومی

 ندارن ..........

زنده ام با همین گاهی اوقات ها ،گاهی خدا ،

 گاهی عشق ،گاهی نفس ،گاهی زندگی ،گاهی

امید ، گاهی اشک ،و شایدم گاهی.....

 

 



           
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:43
پدرام

روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید

پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.

کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد، و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت :  اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.

این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود.

در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت.

دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد

او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت

و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت !

سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد.

تصور کنید اگر شما آنجا بودید چه کار می کردید ؟

چه توصیه ای برای آن دختر داشتید ؟

اگر خوب موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید می بینید که سه امکان وجود دارد :

۱ـ دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد کند.

۲ـ هر دو سنگریزه را در بیاورد و نشان دهد که پیرمرد تقلب کرده است.

۳ـ یکی از آن سنگریزه های سیاه را بیرون بیاورد و با پیرمرد ازدواج کند

تا پدرش به زندان نیفتد.

لحظه ای به این شرایط فکر کنید.

هدف این حکایت ارزیابی تفاوت بین تفکر منطقی و تفکری است

که اصطلاحا جنبی نامیده می شود.

معضل این دختر جوان را نمی توان با تفکر منطقی حل کرد.

به نتایج هر یک از این سه گزینه فکر کنید، اگر شما بودید چه کار می کردید ؟!

و این کاری است که آن دختر زیرک انجام داد :


 



           
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:25
پدرام

دانلود بازی شبیه سازی تانکر نفتکش   Tankwagen Simulator 2011

   دانلود بازی شبیه سازی تانکر نفتکش – Tankwagen Simulator 2011

 

 

 

شما در این یازی زیبا به عنوان راننده چندید کامیون (تریلر) نفتکش هستید و وظیفه دارید مرسوله های مختلف از جمله بنزین و گازوییل را به پمپ بنزین های سطح شهر و اتوبان تحویل دهید. بازی از گرافیک بسیار بالایی برخوردار است و از همه مهمتر شبیه سازی آن می باشد تا شما را با مشکلات همچین کامیون ها و نحوه ی رانندگی با آنها آشنا سازد.

 



           
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:19
پدرام

 Euro Truck Simulator اولین بازی شبیه سازی کامیون با تنظیمات اروپایی می باشد. در این بازی شما در شهرهای مختلفی از رم تا برلین تا مادردی و تا پراگ (و شهرهای دیگر دنیا) با یک ماشین کاملا واقع گرایانه رانندگی خواهید کرد. Euro Truck Simulator یک بازسازی ارزشمند و طبیعی از کامیون های جاده های اروپایی می باشد. در این بازی شما در شهرهای اروپایی مختلف رانندگی خواهید کرد، شهرهای بسیار زیبایی را خواهید دید، محموله های مختلفی را بار خواهید زد و باید آنها را سر موقع به دست مشتری برسانید.بازی در بر اساس طراحی ماشین های اروپایی ساته شده، تمامی کامیون ها بسیار واقع گرایانه و با جزئیات بالا و بر اساس کامیون های واقعی ساخته شده اند. محیط داخلی کامیون در این بازی کاملا مانند بخش های بیروی کامیوت واقعی شبیه سازی شده است. ابزارهای واقعی مانند نشانگرهای فلش زن، دما و چراغ های خطر کمبود سوخت، برف پاک کن ها و سرعت سنج و … دارای کارآیی دقیق می باشند.

 

Euro Truck Simulator 2-FiGHTCLUB | 580 MB

 

 Euro Truck Simulator 2 دانلود بازی Euro Truck Simulator 2 برای PC

 

 

 

 


 



           
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:55
پدرام

 فال روزانه  به همراه "حکایت و داستان های جالب" - امروز 23 اردیبهشت ماه 1392فروردین: شما در این اواخر کارهایتان را بدون هیچ گونه تفکر و تعمقی انجام می‌دهید به همین دلیل بسیاری از کارهایتان نتیجه مطلوبی را که می‌خواهید را نمی‌دهند. دلایلی که در سابق برای ادامه زندگی‌تان داشته اید امروز کم رنگ شده اند و جز سرابی برای شما چیزی باقی نمانده است. بهتر است انگیزه‌های خود را تقویت کنید تا بتوانید ساده تر به ﺁرزو هایتان دست پیدا کنید. شما در این افکار هستید که از این به بعد در کارهایتان نیرنگ بیشتری را اعمال کنید اما به شما توصیه می‌کنیم که این کار را انجام ندهید.



اردیبهشت: شما با احساسات تان تصمیم می‌گیرید و با ﺁنها پیش می‌روید، به همین دلیل در این روزها با شکست‌های عشقی یا شکست‌های شغلی مواجه شده اید اما به شما توصیه می‌کنیم به جای این که با احساسات تان تصمیم بگیرید با فکر و عقل خود پیش بروید. برای این که کارهایتان نتیجه خوبی داشته باشد و از عواقب آنها مطمئن باشید لازم است با شخص دیگری نیز مشورت کنید. نگران کندی موفقیت‌هایتان نیز نباشید زیرا هنگامی که زمان موعود فرا رسد شما دسته‌ای از موفقیت‌هایی را در ﺁغوش خواهید گرفت.



خرداد: شمادر این روزها کمی‌نگران هستید و نگرانی‌هایتان بیش از روزهای قبل می‌باشد زیرا اتفاقات جدیدی در زندگی شما رخ داده است به همین دلیل در قلب تان تشویش‌های زیادی را احساس می‌کنید. قدم‌هایتان را کمی ﺁهسته تر بر می‌دارید، زیرا احساس می‌کنید باید جوانب احتیاط را بیشتر در نظر بگیرید، شما کاملا درست فکر می‌کنید، زیرا با این افکارتان و انجام این کارها شانس بیشتری را برای خود ذخیره می‌کنید.



تیر: شما در این روزها خود را از روابط اجتماعی که در سابق داشته اید دور کرده اید و با افرادی که در سابق به ﺁنها علاقه داشتید کمتر ارتباط دارید، این همه محدودیت به چه علت است.انسان‌ها برای بقای زندگی شان به یکدیگر نیازمند هستند بهتر است روابط‌تان را مانند سابق از سر بگیرید.به کارها و فعالیت‌های اجتماعی‌تان بیشتر اهمیت بدهید، زیرا ممکن است به دلیل عدم احساس مسئولیت لازم از این کار اخراح شوید.



مرداد: شما بیشتر در رابطه با فعالیت‌هایی که قصد انجام شان را دارید صحبت می‌کنید و هنگامی‌که زمان عمل و اجرا فرا می‌رسد، شما توانایی لازم را نشان نمی‌دهید.شما تا حدودی در رابطه با مسائلی که برایتان پیش می‌ﺁید گمراه شده اید، و نمی‌دانید راه درست کدام است.اول بهتر است خود و اهداف تان را بشناسید سپس برای رسیدن به ﺁنها اقدام کنید.



شهریور: بر روی مسائلی که جزیی و تا حدودی فرعی هستند بیش از حد تامل می‌کنید و این کار شما باعث می‌شود که از توجه به مسائلی که اساسی هستند غافل شوید.لازم است در ابتدا به مسائلی که مهم‌تر هستند دقت کنید و تمام توجه‌تان را به مسائل فرعی منعطف نکنید.به مسائلی که برایتان پیش می‌ﺁید با دید مثبتی نمی‌نگرید، تا حدودی به تمام اتفاقات با دیدی منفی نگاه می‌کنید.کمی بد بینی لازم است اما نه در حد دیدی که شما دارید.



مهر: شما در خانواده تان و در زندگی شخصی‌تان دچار مشکلات عدیده‌ای هستید اما با صبر و حوصله می‌توانید بر تمام این مشکلات فائق بیایید. بر مشکلات خود مشکل تازه‌ای نیفزایید، منظور از مشکل تازه نا امیدی است که ممکن است در طول مسیر بر شما غلبه کند.راجع به مسائل شغلی و اجتماعی تان با اشخاص دیگر صحبت نکنید زیرا ﺁنها با توصیه‌های غلط خود، شما را به راه‌های انحراف کننده می‌کشانند.



ﺁبان: شما در این روزها احساس می‌کنید که انرژی فوق العاده‌ای برای انجام کارهایتان دارید به همین دلیل کارهایتان با سرعت بیشتری نسبت به گذشته پیش می‌رود.این انرژی فوق العاده به خاطر پیش ﺁمدن اتفاقی خاص در زندگی‌تان رخ داده است.اکنون که دارای این انرژی هستید توصیه می‌کنیم که به اهداف بزرگ‌تری بپردازید و در فکر این موضوع باشید که این انرژی را علی رغم مشکلاتی که ممکن است برایتان پیش بیاید حفظ کنید.



ﺁذر: در این اواخر از لحاظ مسائل مالی دارای مشکلات زیادی هستید و تمام توجهتان به مسائل مالی تان است و از مسائل دیگری که باید به ﺁنها نیز توجه داشته باشید غافل شده اید. شما بیش از حد پول را وارد زندگی تان کرده اید، خداوند به شما موهبت‌ها و نعمت‌هایی بیشتر و مهم‌تر از پول عنایت کرده است به ﺁنها نیز دقت داشته باشید.



دی: شما به تازگی مسئول کار مهمی‌شده اید که فکر می‌کنید شاید از پس این کار بر نیایید به همین دلیل هنوز کار را شروع نگرده اید اما بهتر است امید داشته باشید زیرا شما توانایی لازم برای انجام هر کاری را دارید مهم باور خودتان است.در ابتدا به این مسئله فکر کنید و بعد برای پیشبرد این کار وارد اجرا شوید تا لذت‌های بسیاری را که در انتطار شماست را مشاهده کنید.



بهمن: راه حل و فعالیت‌های تازه‌ای به ذهن شما وارد شده اند، بهتر است برای انجام تمام ﺁنها یک برنامه زمان بندی شده طولانی مدتی را داشته باشید زیرا تک تک برنامه‌هایی را که در ذهن می‌پرورانید در ﺁینده جواب‌های قطعی را به شما خواهند داد.قبل از شروع این کارها انرژی لازم را در خود بیدار کنید و سپس برای شروع کار پیش بروید.البته اکر با فرد معتمدی نیز مشورت کنید باعث می‌شود هر چه سریعتر به اهداف تان دست پیدا کنید.



اسفند: شما بیش از حد واقع بین هستید، بهتر است برای پیشبرد افکارتان گاهی ایده ﺁل گرا نیز باشید.شما اصلا به رویاهایتان اجازه نمی‌دهید که وارد ذهن شما شوند اما برای این که انگیزه‌ای برای پیشرفت مقاصدتان داشته باشید به رویا پردازی احتیاج پیدا می‌کنید.شما بیشتر به فکر امروزتان هستید باید برای ﺁینده تان نیز برنامه ریزی داشته باشید.کیفیت را فدای کمیت در زندگی تان می‌کنید اما این روش درستی نمی‌باشد.

 فال روزانه  به همراه "حکایت و داستان های جالب" - امروز 23 اردیبهشت ماه 1392

حکایت و داستان امروز :
لبخند


در یکی از شهرهای اروپایی پیرمردی زندگی می کرد که تنها بود.
هیچکس نمی دانست که چرا او تنهاست و زن و فرزندی ندارد.
او دارای صورتی زشت و کریه المنظر بود.
شاید به خاطر همین خصوصیت هیچکس به سراغش نمی آمد ...

و از او وحشت داشتند ، کودکان از او دوری می جستند
و مردم از او کناره گیری می کردند.
قیافه ی زننده و زشت پیرمرد مانع از این بود که کسی او را دوست داشته باشد
و بتواند ساعتی او را تحمل نماید. علاوه بر این ، زشتی صورت پیرمرد باعث تغییر
اخلاق او نیز شده بود.او که همه را گریزان از خود می دید دچار نوعی ناراحتی روحی شد
که می توان آن را به مالیخولیا تشبیه نمود همانطور که دیگران از او می گریختند
او هم طاقت معاشرت با دیگران را نداشت
و با آنها پرخاشگری می نمود و مردم را از خود دور می کرد.
سالها این وضع ادامه یافت تا اینکه یک روز همسایگان جدیدی در نزدیکی پیرمرد سکنی گزیدند آنها خانواده ی خوشبختی بودند که دختر جوان و زیبایی داشتند.یک روز دخترک که از ماجرای پیرمرد آگاهی نداشت از کنار خانه ی او گذشت اتفاقا همزمان با عبور او از کنار خانه ، پیرمرد هم بیرون آمد و دیدگان دخترک با وی برخورد نمود. اما ناگهان اتفاق تازه ای رخ داد پیرمرد با کمال تعجب مشاهده کرد که دخترک بر خلاف سایر مردم با دیدن صورت او احساس انزجار نکرد و به جای اینکه متنفر شده و از آنجا بگریزد به او لبخند زد.
لبخند زیبای دخترک همچون گلی بر روی زشت پیرمرد نشست.آن دو بدون اینکه کلمه ای با هم سخن بگویند به دنبال کار خویش رفتند.همین لبخند دخترک در روحیه ی پیرمرد تاثیر بسزایی داشت . او هر روز انتظار دیدن او و لبخند زیبایش را می کشید.دخترک هر بار که پیرمرد را می دید ، شدت علاقه ی وی را به خویش در می یافت و با حرکات کودکانه ی خود سعی در جلب محبت او داشت.

چند ماهی این ماجرا ادامه داشت تا اینکه دخترک دیگر پیرمرد را ندید. یک روز پستچی نامه ای به منزل آنها آورد و پدر دخترک نامه را دریافت کرد. وصیت نامه ی پیرمرد همسایه بود که همه ی ثروتش را به دختر او بخشیده بود.



           
سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:58
پدرام

گاهی وقتها دلم میخواهد بگویم: من رفتم ؛ باهات قهرم ، دیگه تموم!

دیگه دوستت ندارم …..
وچقدر دلم میخواهد بشنوم: کجا بچه لوس !؟ غلط میکنی که میری …..
مگه دست خودته ؟ رفتن به این راحتی نیست !
اما …. نمیدانم چه حکمتیست که آدمی
همیشه اینجور وقتها میشنود : به جهنم … !

……………………………………………………..

یه روز عشق و دیوونگی و محبت و فضولی داشتن با هم قایم باشک بازی می کردن
نوبت به دیوونگی که رسید همه را پیدا کرد اما هر چه گشت از عشق خبری نبود
فضولی متوجه شد که عشق پشت یه بوته گل سرخ قایم شده دیوونگی رو خبر کرد و
دیوونگی یه خار بزرگ برداشت و در بوته ی گل سرخ فرو کرد صدای فریاد عشق بلند
شد وقتی به سراغش رفتند دیدند چشماش کور شده و دیوونگی که خودشو مقصر
می دونست تصمیم گرفت که همیشه عشقو همراهی کنه و از اون به بعد دیوونگی شد عصای عشق…

……………………………………………………..

گفتم:میری؟
گفت:آره
گفتم:منم بیام؟
گفت:جایی که من میرم جای ۲ نفره نه ۳ نفر
گفتم:برمی گردی؟
فقط خندید…..
اشک توی چشمام حلقه زد
سرمو پایین انداختم
دستشو زیر چونم گذاشت و سرمو بالا آورد
گفت:میری؟
گفتم:آره
گفت:منم بیام؟
گفتم:جایی که من میرم جای۱ نفره نه ۲ نفر
گفت:برمی گردی؟
گفتم:جایی که میرم راه برگشت نداره
من رفتم اونم رفت
ولی
اون مدتهاست که برگشته
وبا اشک چشماش
خاک مزارمو شستشو میده .

……………………………………………………..

پله های کجا را آب بریزم؟
کدام شمعدانی را بر لبه ی کجا…!؟
چطور باید بفهمی چه قدر قدم هایت اتفاق ِ روشنی ست؟
چطور باید دوستت داشته باشم
منی که مردان زیادی را دیده ام تویی را که زنان بسیاری را…!؟
حرمتِ انتظار برای همیشه از دستِ عشق رفت

……………………………………………………..

هفت شماره را میگیرم …
(ایمان ، عشق ، محبت ، صداقت ، ایثار ، وفاداری ، عدل)
… بــــــــــــــــــــوق …
شماره مورد نظر در شبکه زندگی انسانها موجود نمی باشد،
لطفا” مجددا” شماره گیری نفرمایید !
.
.
هفت شماره دیگر
(دوست ، یار ، همراه ، همراز ، همدل ، غمخوار ، راهنما )
… بــــــــــــــــــــوق …
مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد !
.
.
باز هم هفت شماره دیگر
(خدا ، پروردگار ، حق ، رب ، خالق ، معبود ، یکتا)
… بــــــــــــــــــــوق … بــــــــــــــــــــوق …
… لطفا” پس از شنیدن صدای بوق پیغام خود را بگذارید
… بــــــــــــــــــــوق …
.
سلام … خدای من !
اگر پیغاممو دریافت کردین، لطفا” تماس بگیرید، فقط یکبار !
من خسته شدم از بس شماره گرفتم و هیچکس، هیچ جوابی نداد !
شماره تماس من :
(غرور ، نفرت ، حسادت ، حقارت ، حماقت ، حرص ، طمع)
منتظر تماس شما هستم . انسان !

……………………………………………………..

بیا تا مقدسترین عشق دنیا را به همگان نشان دهیم.
بیا تا طعم شیرین ترین عشق دنیا را بچشیم.
بیا تا بهترین لحظه ها را در عشقمان مهیا کنیم.
بیا تا گرمی عشقمان را در قلبهایمان احساس کنیم.
بیا تا عشقی یکدل و یکرنگ داشته باشیم.
بیا تا غروب غم انگیز عاشقان را با نشان دادن معنی واقعی عشقمان به همگان زیبا کنیم.
بیا تا فاصله عاشقان را با ثابت کردن معنای واقعی عشق را از بین ببریم
و فاصله بین عاشقان را کم اهمیت جلوه دهیم.
بیا تا ثابت کنیم ما می توانیم در میان تمام عاشقان برای همیشه عاشق بمانیم.
بیا تا در میان فصلهایمان فصل خزانی نداشته باشیم و تمام لحظه ها و فصلها بهاری بیش نباشد!

بیا تا شبهای با هم بودنمان را پر از ستاره کنیم.
حالا بیا که همدیگر را باور کرده ایم!

……………………………………………………..

چشمای تو به من امید زندگی میده
دستای تو گرمای خورشید و به دست من میده
اون نگاه عاشق تو منو به زندگی برم گردونده
اون لبای شیرین تو لب منو خندونده
عاشق اینم که نگاه کنم تو چشمات
غرقم کنی توی خیال ورویاهات
نمیدونی قبل تو چه سختیا کشیدم
طعم تلخ شکستو بدجوری من چشیدم
یه بی وفا بود که من مثل دیوونه ه
دل بسته بودم بهش، دلم شد ویرونه ،آه
کاش که از اول تورو میدید این چشام
کاش که از اول خدا تورو میذاشت سر رام
باور کن نیمه من تو هستی که پیدا شدی
از این به بعد تورو میخوام با این که خیلی ساده ای
بازم میگم من عاشق چشات شدم
عاشق اون چشای نازت که منو دیوونه کرده
اخه چرا خدا فکر دل منو نکرده



           
سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:56
پدرام

سخنـان نــاب و پرمعنــای زنـدگی
در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست،
پس برخیز تا چنین مردمی بگریند ...

いいいいいいいい

درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنند
مابقی یک سال را نود بار تکرار می کنند

いいいいいいいい

نصف اشباهاتمان ناشی از این است که
وقتی باید فکر کنیم، احساس می کنیم
و وقتی که باید احساس کنیم، فکر می کنیم

いいいいいいいい

سر آخر، چیزی که به حساب می آید تعداد سالهای زندگی شما نیست
بلکه زندگی ای است که در آن سالها کرده اید

いいいいいいいい

همیشه در زندگیت جوری زندگی کن که
"ای کاش"
تکیه کلام پیریت نشود

いいいいいいいい

چه داروی تلخی است وفاداری به خائن،
صداقت با دروغگو،
و مهربانی با سنگدل ...

いいいいいいいい

مشکلات امروز تو برای امروز کافی ست،
مشکلات فردا را به امروز اضافه نکن ...

いいいいいいいい

اگر حق با شماست، خشمگین شدن نیازی نیست
و اگر حق با شما نیست، هیـچ حقی برای عصبانی بودن ندارید ...

いいいいいいいい

ما خوب یاد گرفتیم در آسمان مثل پرندگان باشیم و در آب مثل ماهیها،
اما هنوز یاد نگرفتیم روی زمین چگونه زندگی کنیم

いいいいいいいい

فریب مشابهت روز و شب*ها را نخوریم
امروز، دیروز نیست
و فردا امروز نمی*شود ...

いいいいいいいい

یادمان باشد که : آن هنگام که از دست دادن عادت می شود
به دست آوردن هم دیگر آرزو نیست ...

いいいいいいいい

زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور
و زندگی کردن حرکتی عمودی است از زمین تا آسمان

いいいいいいいい

برای دوست داشتن وقت لازم است،
اما برای نفرت
گاهی فقط یک حادثه یا یک ثانیه کافی است.

いいいいいいいい

گاه در زندگی، موقعیت هایی پیش میآید که انسان
باید تاوان دعاهای مستجاب شده خود را بپــردازد.

いいいいいいいい

به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد
اما هر وقت تنم به جماعت نادان خورد گفتند: "مگه کوری؟"

いいいいいいいい

مادامی که تلخی زندگی دیگران را شیرین می کنی،
بدان که زندگی می کنی ...

いいいいいいいい

هیچ انتظاری از کسی ندارم!
و این نشان دهنده ی قدرت من نیست !
مسئله، خستگی از اعتمادهای شکسته است

いいいいいいいい

برای زنده ماندن دو خورشید لازم است؛
یکی در آسمان و یکی در قلب ...

いいいいいいいい

در جستجوی قلبِ زیبا باش نه صورتِ زیبا
زیرا هر آنچه زیباست همیشه خوب نمی ماند
امـا آنچه خوب است همیشه زیباست ...

いいいいいいいい

هیچ وقت رازت رو به کسی نگو؛
وقتی خودت نمیتونی حفظش کنی،
چطور انتظار داری کس دیگه ای برات راز نگه داره؟

いいいいいいいい

هیچ انسانی دوست نداره بمیره !
اما همه آرزو میکنن برن به بهشت.
اما، یادمون میره که برای رفتن به بهشت اول باید مرد ...

いいいいいいいい

از 3 نفر هرگز متنفر نباش :
فروردینی ها، مهری*ها، اسفندی ها
چـون بهتـرین هستند

سه نفر را هرگز نرنجون :
اردیبهشتی ها، تیری ها، دی ـی ها
چـون صادق هستند

سه نفر رو هیچوقت نذار از زندگیت بیرون برن :
شهریوری* ها، آذری* ها، آبانی ها
چـون به درد دلت گوش میدهند

سه نفر رو هرگز از دست نده :
مرداد ـی ها، خرداد ـی ها، بهمن ـی ها
چـون دوست ِ واقعی هستند

いいいいいいいい

زیباترین عکس ها در اتاق های تاریک ظاهر می ‏شوند؛
پس هر موقع در قسمتی تاریک از زندگی قرار گرفتی،
بدان که خدا می‏ خواهد تصویری زیبا از تو بسازد.

いいいいいいいい

نتیجه زندگی، چیزهایی نیست که جمع میکنیم
بلکه قلبهایی است که جذب میکنیم

いいいいいいいい

عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم؛
بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری !
بعد از چند روز به دوستی
بعد از چند ماه به همکاری
بعد از چند سال به همسایه ای ...
اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم !
دیگر وقت آن رسیده که اعتمادی فراتر آنچه می بایست را به او ببخشیم.
او که یگانه است و شایسته ...



           
سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:50
پدرام

مادر نیست ،


ولی از همه ی مادرها مهربان تر است ،

مهر مادری اش زبان زدست ،


اما ،

بچه های خلفی ندارد ،

آغوش گرمش همیشه باز ،

دست نوازشش بر سر و صورت ،

مشتاق شنیدن صدای بچه ها ،

که او را صدا زنند ،

ولی ،

آن ها مشغول بازی ،


در هیاهوی خود گم شده اند ،


و هیچ وقت هم به دنبال خود نمی گردند ،

با این حال ،


مادر همچنان منتظر است ....



           
سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:44
پدرام

\بله بله چشم من هر چي بگي گوش ميدم حتما

كاري يم ندارم كه حق با كيه چي كار اين حرفا دارم من اصلا

نره نره قلبم از ياد تو و يه سر بزن به قبلا

ببين كي مثل من عاشق تو بوده ببين كي ميخوادت قد من اقلا



اينو يادت باشه كه حال من خوبه با تو

يادت باشه همه زندگيم بود نگاتو

يادت باشه رفتي و بستي روم چشاتو

يادت باشه كه حال من خوبه با تو

يادت باشه همه زندگيم بود نگاتو

يادت باشه رفتي و بستي روم چشاتو



حالا كه اشكامو ديدي ميگي كه از من بريدي

ميگي كه چيزي نمونده بينمونو ازم نا اميدي

ميگي كه راه تو دوره ميگي خونه سوت و كوره

من ميگم دوسم نداري تو ميگي نه مگه زوره

اينو يادت باشه كه حال من خوبه با تو

يادت باشه همه زندگيم بود نگاتو

يادت باشه رفتي و بستي روم چشاتو

يادت باشه كه حال من خوبه با تو

يادت باشه همه زندگيم بود نگاتو

يادت باشه رفتي و بستي روم چشاتو



           
سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:40
پدرام


           
جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:42
پدرام



           
جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:40
پدرام


           
جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:37
پدرام


           
جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:33
پدرام


           
دو شنبه 16 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:52
پدرام


           
دو شنبه 16 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:48
پدرام

 

خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟

بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری



خدا جون میگن تو خوبی مثل مادرا می مونی

اگه راست میگن ببینم عشق من کجاست میدونی؟



خدا جون میشه یه کاری بکنی به خاطر من؟

من می خوام که زود بمیرم آخه سخته زنده موندن



من که تقصیری نداشتم پس چرا گذاشته رفته؟

خدا جون تو تنها هستی میدونی تنهایی سخته



زنده بودن یا مردن من واسه اون فرقی نداره

اون می خواد که من نباشم باشه اشکالی نداره



خدا جون می خوام بمیرم تا بشم همیشه راحت

ولی عمر اون زیاد شه حتی واسه ی یه ساعت



خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟

بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری...


           
شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:38
پدرام

قول داده ام...

گاهـــــــی

هر از گاهـــــی

فانـــــوس یادت را

میان این کوچه های بی چراغ و بی چلچلـــــــه، روشن کنم

خیالت راحــــــت! من همان منـــــم؛

هنوز هم در ین شبهای بی خواب و بی خاطـــــره

میان این کوچه های تاریک پرسه میزنم

اما به هیچ ستاره‌ی دیگری سلام نخواهــــــم کرد...



           
شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:34
پدرام

چشمامو بستم ...
دووووسـتــت دارم
بت قول مردونه میدم هیچ کس نتونه مارو از هم جدا کنه
چشمام پر اشک شد.لعنتی هنوزم حرفات یادمه
حرفایی که بم نزدیکن اما کسی که اونا رو گفت خیلی وقته ازم دور شده
حرفایی که فقط حرف بود
حرفایی که تنها دلم رو شکست
حرفایی که وجودمو به آتش کشید
دیگر دوست ندارم برایت بنویسم
چه فایده؟تو که رفته ای و من از که بگویم؟
عشقم را دفن میکنم مثل وجودت که دیگر نیست آن را هم نابود میکنم
حال با خیال راحت به نازنین عشقت برس.
.
.
اما حداقل دیگر دل او را نشکن



           
شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:31
پدرام

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان از چی بگم برات...؟؟؟ و آدرس tak-boy80.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 172
بازدید کل : 26880
تعداد مطالب : 38
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1

Alternative content